20 ماهگی
فرشته کوچولوی من 20 ماه از زندگیت می گذره و هر روز بیشتر از دیروز به زندگی من رنگ می دی. بهتر بگم به زندگی ما. هر خنده تو به قلب من و بابایی چنان انرژی ای می ده که قابل توصیف نیست. روز ماهگردت با دوستانت به پارک ملت رفتیم. آنیتا یاس نارمیلا یونا کلی با هم بازی کردین. دیگه باهم حرف می زنین. دنبال بازی می کنین. همتون دنبال یونا بودین!!!!! تو پارک کلی خسته شده بودی. تا گذاشتمت تو ماشین خوابیدی. رفتیم خونه مادر شکوه. تا مادر شکوه رو دیدی بیدار شدی و ذوق کردی . و این همانا که شب ساعت 11 خوابیدی!!! ماشاا... به انرژیت. دارم شک می کنم . نکنه هایپر باشی! من از خستگی داشتم می افتادم دیگه تو رو نمی دونم. تمام دوستاتم بیهوش شدن ا...
نویسنده :
مامان بهی
10:00